عمليات فتح المبين
ضمن اينكه از سوي محسن رضايي ماموريت داشت تا طرح عمليات (عمليات فتح المبين) را آماده كند كه كاري بسيار وقتگير بود . حسن 12 دي، طرح عملياتي را ارائه بخشيد . ضمن اينكه برآورد داده ها را نيز تحويل داد . در اين بحبوحه معاند به چزابه حمله كرد و حدود دو هفته حسن درگير اجراي عمليات پاتك و دفع يورش عراق بود .
پايگاه خبري تحليلي
پيش از عمليات، محمد بروجردي به جنوب آمد و در كنار حسن باقري قرار گرفت . اشخاص ديگري نيز با سمتهاي مختلف از بخشهاي متعدد ميهن به جنوب آمدند و در كنار شهيد باقري قرار گرفتند كه به طور مثال ميتوان به سيدمحمدحسين علوي فرمانده سپاه مشهد، سيدجمال دينپرور، عندليب فرمانده سپاه دزفول، راست گو محصولي و محمدحسن خداوردي اشاره كرد .
حسن باقري با اين افراد ستاد قرارگاه نصر را رويه انداخت و به آنها مسئوليت سپرد كه با برخي از آنان براي اولي بار مواجه ميشد . ستاد آن قرارگاه در تپههاي شاوريه، منظمترين و تميزترين ستاد بود كه همگي امكاناتش فراهم بود . حسن باقري ميگفت، آن چيزي كه نيرو را خسته ميكند، عمل نيست، بلكه گيجي مي باشد .
آقاي علوي كه از شهر مشهد آمده بود، ميگفت اينجانب ديدم حسن سن و سال مقداري دارد، لذا از آقامحسن خواستم كه به قرارگاه آقارحيم بروم . آقا محسن پرسيد چرا و من بهانهاي آوردم ولي ايشان نپذيرفتند و ناچار شدم به قرارگاه نصر برگردم . اما زماني كه با حسن باقري كار كردم، مجذوب او شدم و نميخواستم از وي انقطاع شوم .
آقاي علوي كه از شهر مشهد آمده بود، ميگفت من ديدم حسن سن و سال پاره اي دارد، لذا از آقامحسن خواستم كه به قرارگاه آقارحيم بروم . آقا محسن پرسيد چرا و من بهانهاي آوردم البته ايشان نپذيرفتند و مجبور شدم به قرارگاه نصر برگردم . ولي زماني كه با حسن باقري فعاليت كردم، مجذوب او شدم و نميخواستم از او انقطاع نحس . حسن باقري در جلسات ستادي قرارگاه و يگانها، ابتدا در موضوع موضوعاتي كه در لبه بودند، دعوا ميكرد؛ نظير تداركات، بهداري، تعاون، مهندسي، حمل و نقل، بهداري و . . . . آنگاه به قضيه اصلي يعني طرح مانور عمليات ميپرداخت . وي معتقد بود كه اول بايستي تكليف مساله فرعي مشخص شود و همانقدر كه براي فرمانده يگان مثلاً احمد متوسليان اهميت قائل بود، همانقدر هم براي فرمانده بهداري اهميت قائل بود؛ در صورتي كه بعضا از فرماندهان ارشد صرفا به طرح مانور و گردانهاي عملياتي اعتنا داشتند . اين توجهها و نوع فرماندهي حسن باقري بود كه موجب شد، تلفات ما كاهش يابد . وي نسبت به جان نيروي انساني مضاعف حياتي بود .
** تسنيم: اخيراً هم قطعه فيلمي از «آخرين روزهاي زمستان» كه مشتمل بر سخنان حسن باقري بود، در شبكههاي اجتماعي منتشر شد و اشاره به همين قضيه داشت .
- سردار جعفري: حسن بايستي مطمئن ميشد كه شناساييها ظريف انجام شده ميباشد . وي دقيق كليه چيز را حتي مانور گردانها، گروهانها و دستهها را در دست گرفتن ميكرد و تا مطمئن نميشد، اقدامي نميكرد . او معتقد بود كه فرمانده دسته، نقشش از من نيز مهمتر است؛ چرا كه فرمانده دسته، مسئول حفظ جان 22 نفر در صحنه عمليات ميباشد . حسن باقري نگاهش نسبت به نيروهاي قاب اينگونه بود و به آنها اهميت و رشد ميداد . فرماندهان گروهانها و دستهها نيز به قدري براي حسن باقري با اهميت بودند كه اسامي آنها را پس از ديدار نخستين به ياد ميسپرد . اسامي آنها در محل كار يادداشت حسن باقري هم است و در آينده منتشر مي گردد . در مكالمات بيسيم هم كليه آنها را به اسم صدا ميزد و ميفهميد كه هر كدام چه روحيات و توانمنديهايي دارا هستند . صوتهاي اين مكالمات موجود ميباشد .
علي مزيناني كه آدم توانمندي بود پيش از مقدمه عمليات فتح المبين به تيتر مسئول تبليغات تعيين گرديده بود . او سرويس حسن باقري آمد تا بعد از آن از آن كارش را آغاز كند . حسن پرسيد طرحت چيست و ميخواهي چه كار كني؟ علي مواقعي را مطرح كرد؛ البته حسن بيان كرد كليه اينها را به چهره طرح بنويس . در ضمن به او گفت: از اينكه از جبههها فيلم بگيري و در تلويزيون پخش كني، پرهيز كن . بلكه گروهي را فراهم كن تا تمامي وقايع مبارزه را ثبت و گفتوگوهاي قرارگاهها را ضبط نمايند تا در مورخ بماند .
حسن باقري به مزيناني گفت: از اين كه از جبههها فيلم بگيري و در تلويزيون پخش كني، جلوگيري كن . بلكه گروهي را آماده كن تا كليه اتفاق ها پيكار را تصويب و گفتوگوهاي قرارگاهها را ضبط كنند تا در مورخ بماند . ** تسنيم: آن وقت دفتر كار راويان نزاع منش نيافتاده بود؟ - سردار جعفري: نه، دفتر كار روايان پيكار بعد ها صورت گرفت . حسن باقري براي اين كار حاضر بود، هزار نفر نيرو در اختيار مزيناني قرار دهد كه در در ميان آن ها اهل قلم، فيلمبردار و . . . بودند . همچنين تاكيد بر اين داشت كه اينان در جنگ، بياموزند و به لحاظ حرفهاي ترقي كنند . حسن باقري يك توشه به من گفت عرصه براي آدمها در نبرد خيلي باز ميباشد و اينجا جايي براي رويش انسانهاست . وي نيروهايش را خيلي دوست داشت و توجه دور از شوخي به آنان داشت .
** تسنيم: مطرح ميشود كه شهيد باقري نسبت به محافظت جان بعثيها هم تاكيد داشته و سخناني ابلاغ ميكرد مبني بر اين كه اينان آينده عراق را مشخص مينمايند و ميتوانند به دوست دار انقلاب اسلامي تبديل شوند . اين سخناني كه مطرح ميشود، صحيح مي باشد؟
برچسب: پايگاه خبري تحليلي،